هر بار که می‌خواستم از تو سخن بگویم، با سرزنش‌ خود را منصرف می‌کردم. من تشنه نوشتن نیستم، تشنه توجه تو هم نیستم، من فقط لبریز از دلتنگی‌‌ام. لبریزم و می‌شکنم. نه می‌خواهم از تو بگویم نه از دلتنگی‌ برای تو، اما من شکسته‌ام و اشک هایم نافرمانی می‌کنند، عقلم قرن ها با تو فاصله دارد، و قلبم ماه‌ها.

فقط کاش کسی بود برای ماه‌گرفتگی های قلبم رکوع و سجود برود.