I wander all my years
This journey is not mine
داشتم از خودم میپرسیدم؛ خدایا تو میبینی؟! قلب من رو حس میکنی؟! بیدار شدم، نمیدونم دیده بود یا حس کرد اما مطمئن نیستم این چیزی بود که من واقعا میخواستم.
کل زندگی من توسط دوز هورمونای نوجوونیم تعریف میشه (اصن نمیدونم چیزی که دارم میگم علمیه درسته نیست؟!) فقط میدونم همه میگن چیزی نیست هورمونای نوجوونیه.
یک سوال؛ اگر میدونستید با حذف یا بستن وبلاگتون چه حسی به بعضی از دنبال کننده هاتون دست میده، باز هم این کار رو میکردید؟!