هر چی تلاش کردم نتونستم موزیک پلیر بزارمD": ولی قبل از اینکه برید پایین تر این آهنگو پلی کنید (کلیک)
1_ دلم میخواهد فریاد بکشم" لطفا با مغز های زنگ زدهتان به من دستور ندهید."
2_ دیگر برایم مهم نیست اولویت کسی هستم یا خیر! از اینکه به خاطر من بخواهد از علایقش بزند سخت عذابم میدهد.
3_ اگر آرام و بیصدا هستم به این معنی نیست که حال خوشی ندارم؛ اتفاقا بهترین لحظات زندگیم را سپری میکنم.
4_ مادرم میگوید حرف بزن، در اینجا و این روزها از حرف متنفرم، هم زدنش هم شنیدنش.
5_ من خودم را با قوانین وقف میدهم، به شما چه؟!
6_ خستهام، ولی نه میخواهم محو شوم و نه میخواهم بخوابم، میخواهم تا تهش بجنگم اما زمان همیشه من را بازنده صدا میزند.
7_ از بیهدفی متنفرم، بیهدف نیستم، اتفاقا اهداف زیادی هم دارم، اما آنها احساس تعلق به من ندارند.
8_ گفتم میخواهم کمتر بخندم که خط لبخند نداشته باشم، دروغ گفتم، کمتر خندهام میآید.
9_ اگر تنها راه مستقل شدن و آزادی در بزرگ شدن است، به همان خدایی که میپرستند حاضرم کود شیمیایی بخورم تا زود بزرگ شوم.
10_ اعتقادات من تغییر کردهاند، اما یک چیز را هنوز باور دارم، با یاد آن بالایی نه تنها قلبم، بلکه امواج افکارم هم آرام میگیرند.
11_ من عاشق سرما هستم، اما این سرما وجودم را میسوزاند.
12_ روحم من را به جایی هدایت میکند که آرامش حد و مرز ندارد.
13_ دیگر شیرکاکائو نمیخورم، میخواهم بزرگ شوم.
14_ عروسک هایم هنوز کنار بالشتم هستند، اما دیگر بغلشان نمیکنم، همیشه من آنها را بغل میکردم، چرا آنها من را بغل نمیکنند؟! ازشان متنفرم.
15_ یک جایی خواندم کسی که زیاد میخوابد افسرده است، ساعت های خوابم کاهش پیدا کرده، پس افسرده نشدم.
16_ میخواهم فرار کنم، به جنگلی سرد همراه یکی که دوستم داشته باشد و حرف نزند.