ببخشید که انقدر بی‌مقدمه و بدون هیچ توضیحی این محبت بینمون رو تموم کردم، هیچوقت تقصیر تو نبوده و نیست، تو هیچ کمبودی نداری و بیشترین عشق رو به من دادی، به گذشته که نگاه میکنم به وضوح می‌بینم که خیلی از اولین های خوب رو با تو تجربه کردم، آرزوها برای این دوستی داشتم و داشتی، تو در نظر من زیبا بودی و هستی، هنوز هم نمیتونم توضیح بدم چرا و برای چی، فقط ازت میخوام درک کنی. 

این رو بدون برای از سرگیری محبتم به سوی غزل در بعدهایی نزدیک لحظه شماری می‌کنم. دوست دار تو دوستی بی‌غزل.

 

پ.ن:امروز توی کتابخونه یک دختری بهم گفت من خیلی براش آشنام و اولین بار من رو کنار تو دیده. میدونی فقط حس کردم برای بعضی روزها خیلی دلتنگم ولی دستم برای خیلی چیزها خیلی بسته‌ست. 

پ.ن۲: کاش می‌تونستم این رو نشون خودت بدم.