آزادی‌م در دیوانگی‌م خلاصه شد.

 

در دنیای نفرت انگیزتان

همواره لبریز از سرورم

و در میان شما عاقلان 

ترجیح می‌بخشم دیوانگی را

:)

  • ۱۲
  • نظرات [ ۱ ]
    • Arnika ‌~
    • سه شنبه ۲۷ دی ۰۱

    تُ

    تو خسته‌ای،
    و این مرا خسته‌‌تر می‌کند.

  • ۱۴
    • Arnika ‌~
    • جمعه ۹ دی ۰۱

    روزگار یک انسان بشدت مودی 4 (این عنوان ورژن پیشرفته عنوانای قبلیه D": )

    به نام خدا شروع می‌کنم*-*

  • ۸
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • Arnika ‌~
    • سه شنبه ۶ دی ۰۱

    نمیشه کوچولو بمونم؟!

    آدم بزرگ های ما کنار تختشان عروسک ندارند، یا روزی سه بار هوس شیرکاکائو نمی‌کنند، دوست ندارم آدم بزرگ شوم.
    آدم بزرگ ها روی کابینت نمی‌نشینند تا با مادرشان حرف بزنند، می‌خواهم همین‌قدری بمانم.
    آدم بزرگ ها همه چیز را می‌دانند، توروخدا نمی‌شود کوچولو بمانم؟!:(

  • ۱۴
    • Arnika ‌~
    • دوشنبه ۵ دی ۰۱

    چجوری مخ منو میشه زد؟!

    خیلی سادست! کافیه بدون اینکه من ازتون بخوام یا ازم بپرسید، خودتون برید یک شیرکاکائو (ترجیحا دامداران) بگیرید برام:">

    +شیرموز هم خوبه ولی میتونید مخچه‌م رو باهاش بزنید نه مخxD 

    ++یکی اینجا فردا امتحان نوبت اول زیست داره، لطفا براش دعا کنید، البته اگه به دعا اعتقاد دارید یا دعاهاتون مستجاب میشن:" تشکر🌹

    +++ آهنگ چشماتو ببند شروین>>>>>>>>

  • ۱۲
    • Arnika ‌~
    • جمعه ۲ دی ۰۱

    Yalda Night🍉

     

    بیدار شو که در شب یلدای نیستی

    در پرده است چشم ترا طرفه خواب‌ها

    بیداری حیات شود منتهی به مرگ

    آرامش است عاقبت اضطراب‌ها

    _صائب تبریزی

     

    یلداتون مبارک گوگولیا^^

  • ۱۰
    • Arnika ‌~
    • چهارشنبه ۳۰ آذر ۰۱

    گریه

    گریه دارم.

    ولی نمیاد.

  • ۱۴
    • Arnika ‌~
    • يكشنبه ۲۷ آذر ۰۱

    ای عزیزم!

    ای شیرکاکائوی عزیزم! 

    نمیدانی دنیا بدون تو معنی ندارد که، مراقب خودت باش عزیزکم:)

    _دوست‌دار تو آرنیکا.

  • ۱۶
    • Arnika ‌~
    • جمعه ۱۸ آذر ۰۱

    :)))))

    کلیک

    من نرسیدم هیچ یک از ترک ها رو گوش بدم، ام وی رو هم هنوز ندیدم ولی فقط فقط با خوندن لیریک یک ترک فهمیدم این زیباترین آلبومی هست که وجود داره:)))) نامجون... نامجون واقعا زیباست:))))) وای تابوتم کجاست میخوام بمیرم از شدت زیباییش:))) 

  • ۶
  • نظرات [ ۲۲ ]
    • Arnika ‌~
    • جمعه ۱۱ آذر ۰۱

    آزادی خواهان حقیقی

    حدود دو ساعت دیگه ایران بازی داره (ای دوستان میدانید که اگر ببریم فردا تعطیل میشه؟!) 

    خب خیلی جاها دیدم که یک سری افراد دوست دارن ایران ببره یک سری هم دلشون میخواد ببازه. نمیخوام راجب اینکه کدوم درسته یا کدوم غلط صحبتی بکنم چون هر کس افکار و عقاید خودش رو داره و قابل احترام هستن ولی یک چیزی که این روز ها به طور کاملا آشکار دیدم و خیلی من رو ناراحت میکرد این بود که ما مردم ایران آزادی رو خودمون از خودمون دریغ کردیم، ممکنه بپرسید چرا؟! الان میگم.

    منظور هیچکس از آزادی این نیست که فقط حجاب برداشته بشه، اینکه شال یا روسری باعث بشه یک زن ایرانی نتونه احساس آزادی داشته باشه یا نتونه پیشرفت بکنه یک حرف کاملا نادرسته، بلکه منظور از آزادی، آزادی در انتخاب و آزادی در بیان (نه اینجا:/) هستش، اینکه من بتونم بیان کنم که دوست دارم تیم کشورم بازی رو ببره و کسی درنیاد به این صحبت و انتخاب من توهین بکنه یعنی من آزادم، درسته من تا الان افراد زیادی رو دیدم که مخالف برد تیم کشورمون هستن اما به هیچ عنوان به خودم اجازه ندادم توهینی بکنم و آزادی بیان رو از هموطنان خودم که در یک زمینه دید کاملا متفاوتی با من دارند رو حقیر بشمرم. اما شاید عده محدودی به این موضوع توجه کردن و اکثریت در هر دو طرف هر چیزی از دهنشون در اومده به همدیگه گفتن ناگفته نماند بعضی برای یکدیگر آرزوی مرگ کردند:) تا قبل از این اتفاق این حرف «مسئولین هم از همین مردم هستن» خیلی برام کلیشه ای بود و درکش نمیکردم اما در این روزها کاملا این رو درک کردم و فکر میکنم تا زمانی که خودم یک اصل اخلاقی رو نتونم رعایت بکنم نباید انتظار داشته باشم دیگری هم رعایت بکنه.

    امیدوارم روزی برسد که همه ما آزادی‌خواهان نخست بیاموزیم که چگونه به یکدیگر آزادی بدهیم.

  • ۱۳
  • نظرات [ ۱۰ ]
    • Arnika ‌~
    • سه شنبه ۸ آذر ۰۱
    ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید؛
    بنویسید که اندوه بشر بسیار است.
    _حامد عسکری_

    می‌نویسم؛ از امیدی که بر تنِ درد می‌تابد.

    لطفا با لبخند وارد شوید.
    منوی وبلاگ
    موضوعات
    نویسندگان
    پیوندها