ساعت ها گذشته، من هنوز اینجا نشستهام، هنوز به صفحات این کتاب نگاه میکنم، بیحرکت بیصدا میمانم، و زمان نیز بیصدا حرکت میکند. میرود و میرود. ثانیه ها میگذرد و میگذرد. لحظه ها از دست میدهم، لحظه ها؟! زمان؟! همه چیز یک دروغ ساختگیست، همه چیز یک فرضیه است، ثانیه؟ مگر خودمان آن را نساختیم؟ بشر... بشر میگوید دنبال راه حل برای مشکلات است، اما فقط فرضیه میدهد و ما را بدبخت میکند. اگر ثانیهای وجود نداشت که از تلف کردنش ناراحت شوم، اکنون میتوانستم با شادی زیر باران خیس شوم.